پیشینه و مبانی نظری روان درمانی معنوی
معنویت چیست
معنویت کلمه ای مانند عشق است که برای بسیاری از مردم اهمیت بسیاری دارد ولی مشخص کردن مفهوم آن بسیار دشوار است و بسیاری معتقدند که آن فراتر از کلمه است . در حقیقت چنین به نظر می رسد که کلمات قادر به تشریح معنویت نیستند و کلام از سخن گفتن درباره آن قاصر است . اما درمانگران نیاز دارند این واقعیت را درک کرده و اهمیت آن را در کار خود بشناسند . ممکن است درمانگر احساس کند که تجربه های معنوی را می تواند با کلمات غیر معنوی درک کند ، اما این نظر به منزله محروم کردن افراد از آزادی بیان و انتقاد از کلام است . بعضی ها معنویت را به عنوان همه ی اشکال خودآگاهی تا تمام حال آگاهی قلمداد می کنند که دارای ارزشهای در حد متوسط است . برخی دیگر آن را به عنوان رشد مشخصی از رشد درونی فرد در نظر می گیرند ، و عده ای دیگر نیز معنویت را به عنوان نوع رشدی که انسان را فراتر از درمان غیرمذهبی غربی می برد ، استفاده می کنند ( راجرز ، 1980 ). به نظر می رسد که مشخصات عمده تجربه های معنوی و مذهبی انسان ، در اشتیاق او نسبت به یک واقعیت فرامادی نمایانگر می شود و این اشتیاق غالباً در اوایل دوران کودکی خود را نشان می دهد . این احساس که چیزی « سوای خودم » قابل دریافت و درک است و تمایل به شخصی سازی این حضور در قالب نوعی رابطه « من و تو » با آن ، که از طریق نماز و نیایش برقرار می شود و دعا را کانال ارتباط فرد با موجود مقدس می داند ( ریچاردز ، اسمیت و داویس ، 1989 ).
تجربه های مذهبی و معنوی و عرفانی ( تجربه های تسلی بخش )
تشریح کردن تجربه های مذهبی با کلمات کاری بس دشوار است . تجربه های مذهبی به ویژه عرفانی ، تاثیر عظیمی بر روان درمانی داشته اند و از بسیاری جهات ، برنامه ریزی درمانگر برای به وجود آوردن تغییرات عمده در ساختار شخصیت مراجعان ، به صورت مستقیم حالات مذهبی بستگی دارد . تشریح مفهوم معنویت بر اساس رویکرد انسان گرایی بر چهار پیش فرض استوار است :
چیزی تحت عنوان بعد معنوی وجود دارد .
معنویت یک پدیده انسانی است و به صورت قابلیت و ظرفیت در همه ی مردم وجود دارد .
معنویت مترادف با مذهبی بودن نیست .
معنویت قابل تشریح و اندازه گیری است .
هم چنین ، معنویت یک ساختار چندبعدی است که شامل نه بخش عمده می باشد :
بعد روحانی و فرامادی : به عنوان « خدای مشخص فرد »، « خود فراتر » یا « بعد فرامادی » تجربه می شود .
معنا و هدف در زندگی : « خلا وجودی » را می توان با زندگی معنادار پر کرد .
داشتن رسالت در زندگی : فرد معنوی نوعی احساس وظیفه و تعهد دارد .
تقدس زندگی : سراسر زندگی مقدس است و